کد مطلب:33882 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:270

عدالت امام











پس از بیعت همگانی با علی (ع) و تشكیل حكومت آن حضرت، چون امیرمومنان (ع) برنامه ای انقلابی را برای اصلاح امور در پیش گرفت و عدالت را بدون ملاحظه ی این و آن برپا نمود، بسیاری از در مخالفت در آمدند و دوستانی نیز زبان به نصیحت گشودند تا امام (ع) در عدالتخواهی خود تجدید نظر كند تا حكومت نوپایش آظسیب نبیند و موج مخالفت كاهش یابد، اما آن پیشوای عدالتخواهان گامی در جهت سازش و عدول از

[صفحه 59]

عدل برنداشت و محكم و استوار بر آرمانهای الهی ایستاد و شان عدالتخواهانه ی خود را معرفی كرد.[1].

«اتامرونی ان اطلب النصر بالجور فیمن ولیت علیه و الله لا اطور به ما سمر سمیر و ما ام نجم فی السماء نجما. لو كان المال لی لسویت بینهم فكیف و انما المال مال الله. الا و ان اعطاء المال فی غیر حقه تبذیر و اسراف و هو یرفع صاحبه فی الدنیا و یضعه فی الاخره و یكرمه فی الناس و یهینه عندالله.»[2].

آیا مرا فرمان می دهید كه برای پیروزی خود، از جور و ستم، در حق كسانی كه بر آنان حكومت می كنم استمداد جویم؟ به خدا سوگند تا عمر من باقی و شب و روز برقرار و ستارگان آسمان در پی هم طلوع و غروب می كنند، هرگز به چنین كاری دست نمی زنم. اگر اموال از آن خودم بود، به طور مساوی در میان ایشان تقسیم می كردم، تا چه رسد به اینكه این اموال اموال خداست (و متعلق به مردم). آگاه باشید، بخشیدن مال در غیر موردش تبذیر و اسراف است. ممكن است این كار در دنیا باعث سربلندی انجام دهنده ی آن شود، ولی در آخرت موجب سرافكندگی می گردد. (احیانا) در میان مردم (دنیاپرست) گرامش اش می تنماید، ولی در نزد خداوند خوارش می سازد.

«و الله لان ابیت علی حسك السعدان مسهدا،او اجر فی الاغلال مصفدا، احب الی من ان القی الله و رسوله یوم القیامه ظلما لبعض العباد وغاصبا لشی ء من الحطام و كیف اظلم احدا لنفس یسرع الی البلی قفولها و یطول فی الثری حلولها؟ و الله لقد رایت عقیلا و قد املق حتی استماححنی من بركم صاعا و رایت صبیانه شعث الشعور، غبر الالوان من فقرهم، كانما سودت وجوههم بالعظلم، و عاودنی موكدا و كرر علی القول مرددا، فاصغیت الیه سمعی، فظن انی ابیعه دینی و اتبع قیاده مفارقا طریقتی، فاحمیت له حدیده، ثم ادنیتها من جسمه لیعتبر بها، فضبج ضجیج ذی دنف من المها و كاد ان یحترق من میسمها، فثقلت له: تكلتك الثواكل یا عقیل! اتئن من حدیده احماها انسانها للعبه و تجرنی الی نار سجرها جبارها لغضبه! اتئن من الاذی و لا ائن من لظی؟!»[3].

[صفحه 60]

به خدا سوگند، اگر شب را تا بامداد بر بستری از خار سخت بیدار به سر برم. و یا در غل و زنجیر بسته و كشیده شوم، برایم محبوبتر است از اینكه خدا و رسولش را روز قیامت در حالی ملاقات كنم كه به بعضی از بندگان، ستم كرده و چیزی از اموال دنیا را غصب نموده باشم. چگونه به كسی ستم روا دارم، آَّ هم برای جسمی كه تار و پودش بسرعت سوی كهنگی پیش رود (و از هم می پاشسد) و مدتهای مدید در میان خاكها می ماند. به خدا سوگند، برادرم عقیل را دیدم كه بشدت فقیر شده بود و از من می خواست كه یك من از گندمهای شما را به او ببخشم. كودكانش را دیدم كه از گرسنگی موهایشان ژولیده و رنگشان در اثر فقر دگرگون شده، گویا صورتشان با نیل رنگ شده بود. عقیل باز هم اصرار كرد و چند بار خواسته ی خود را تكرار نمود. من به او گوش فرا دادم. خیال كرد من دینم را به او می فروشم و به دلخواه او گام برمی دارم و از راه و رسم خویش دست می كشم. (اما من برای بیداری و هشیاری اش) آهنی را در آتش گداختم، سپس آن رابه بدنش نزدیك ساختم، تا با حرارت آن عبرت گیرد. ناله ای همچون بیمارانی كه از شدت درد می نالند سر داد و چیزی نمانده بود كه از حرارت آن بسوزد. به او گفتم: هان ای عقیل، زنان سوگمند در سوگ تو بگریند. از آهن تفتیده ای كه انسانی آن را به صورت بازیچه سرخ كرده است. ناله می كنی، اما مرا به سوی آتشی می كشانی كه خداوند جبار با شعله ی خشم و غضبش آن را برافروخته است! تو از این رنج می نالی و من از آتش سوزان نالان نشوم؟!

«و الله لو اعطیت الاقالیم السبعه بما تحت افلاكها، علی اعصی الله فی نمله اسلبها جلب شعیره ما فعلته.»[4].

به خدا سوگند، اگر اقلیمهای هفتگانه با آنچه در زیر آسمانهاست به من دهند كه خداوند را با گرفتن پوست جوی از دهان مورچه ای نافرمانی كنم، هرگز نخواهم كرد.

امیرمومنان علی (ع) را از زبان خودش در آینه ی نهج البلاغه چنین می یابیم كه نهج البلاغه چشمه ای زلال از دریای وجود اوست.

[صفحه 67]


صفحه 59، 60، 67.








    1. ن. ك:محمد باقر بهبودی، سیره ی علوی، تهران، 1368 ش. صص 87 -84.
    2. نهج البلاغه، كلام 126.
    3. همان، كلام 224.
    4. همان.